کد مطلب:124681 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:333

تفاوت قرآن و عترت
قرآن و عترت الگو در ابعاد زندگی انسان می باشند. این دو در عین داشتن مشترك ها، كه آنها را همانند یك حقیقت جلوه گر نموده است، تفاوت هایی نیز دارند.

قرآن از آن لحاظ كه كلام خداست اعتبارش ذاتی است. اگر گفته شود فلان سخن معتبر است زیرا كلام خداست، دیگر پی آمد آن سؤال نیست، كه چرا كلام خدا معتبر است. لیكن اگر گفته شد فلان سخن و یا فلان موضع گیری از پیامبر یا امام است، این سؤال هنوز در پیش روی شخص سبز است، كه سخن پیامبر یا امام چگونه معتبر است؟ این تفاوت بنیادی از جانب قرآن است.

پاسخ این سؤال مهم را قرآن می دهد، كه سخن و رفتار و سكوت پیامبر از آن جهت معتبر است، كه سخن و رفتار وی را قرآن به صورت فراگیر از هر گونه خطا و لغزش تأیید می نماید. یعنی خدای سبحان آنان را در تمام ابعاد تأیید نموده است: ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهیاكم عنه فانتهوا. [1] «آنچه پیامبر به آن فرمان می دهد انجام دهید و آنچه پیامبر از آن باز می دارد باز ایستید.» بنابراین اعتبار سخن پیامبر به



[ صفحه 12]



نهیاكم عنه فانتهوا. [2] «آنچه پیامبر به آن فرمان می دهد انجام دهید و آنچه پیامبر ازآن باز می دارد باز ایستید.» بنابراین اعتبار سخن پیامبر به اعتبار قرآن است و اعتبار عترت به اعتبار سخن پیامبر است. به همین جهت از قرآن با عنوان «ثقل اكبر» و از همتای آن عترت، با عنوان «ثقل اصغر» یاد شده است. قرآن اندیشه و رفتار و گفتار پیامبر را تأیید می نماید و پیامبر نیز اندیشه و رفتار عترت را تأیید می نماید كه: انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا. «من دو یادگار گرانبها در بین شما می نهم تا زمانی كه به این دو چنگ آویز شوید، دچار سردرگمی نخواهید بود، یكی كتاب الله دیگری عترت من است» .

این سخن رسول الله صلی الله علیه و آله اعتبار جاوید عترت در ابعاد اندیشه و رفتار است. با این اعتبار است كه عترت همتای قرآن قرار می گیرد و همانند قرآن اندیشه تابناك و رفتاری الگو برای انسان است. با این سخن است عترت كه عینیت اندیشه و رفتار وحیانی می باشد. و هر گونه دغدغه در اندیشه و رفتار آنان زدوده می شود. همان گونه كه قرآن در رهنمون حق محور و بی دغدغه است و افشاگر كج راهگی های اندیشه و رفتار است. عترت نیز الگوی عینی این اندیشه و رفتار حق می باشد. قرآن راهی است كه ره رو را به مقصد می رساند كه همان صراط مستقیم است، می باشد. و عترت عینیت این حقیقت است. عترت یعنی انسان هایی كه این راه را رفته اند و به مقصد رسیده اند.

عترت یعنی افرادی كه قرآن به صورت كامل در آنها جلوه گر شده و



[ صفحه 13]



عینیت یافته است. عترت یعنی افرادی كه معارف آن سویی در آن شكل گرفته است. قرآن آرمان و ایده است، عترت عینیت ایده و آرمان است. به همین جهت در الگوگیری انسان ها عترت نقش مهم و معیار عینیت یافته ایفا می نمایند. عترت چون الگوی عینیت یافته ای است هر گونه بهانه را می زداید.

با این بیان انگیزه اصرار قرآن بر بیان ویژگی های پیامبران و تثبیت موقعیت عترت شفاف می شود. این مقدار سخن از راه و روش و سیره انبیاء و عترت بدین منظور است كه اینان ره رفتگان صراط مستقیم می باشند. اینان انسان هایی هستند كه وحی الهی در آنان به صورت كامل تحقق یافته است. و الگوی اندیشه و رفتار دیگران در هر زمان می باشند. و خلاصه اینان افرادی هستند كه راه را پیموده به مقصد رسیده اند.


[1] حشر، 7.

[2] حشر، 7.